Get Mystery Box with random crypto!

دلارای vip

Logo del canale telegramma soklat - دلارای vip
Argomenti dal canale:
Part
Indirizzo del canale: @soklat
Categorie: Uncategorized
Lingua: Italiano
Abbonati: 26.33K
Descrizione dal canale

کانال به نویسنده اصلی منتقل شد
هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


Gli ultimi messaggi 10

2023-12-02 15:09:21 #part1371

_ نمیشناست ، غریبی می‌کنه

ارسلان چشم غره رفت و بچه را بغل دلارای برگرداند

هاوژین که ادای گریه کردن در می آورد به سرعت آرام شد

_ من دهن اونی که باعث شده بچم بغل من غریبی کنه رو سرویس می‌کنم

دلارای بچه را روی تخت خواباند و به تراس اشاره زد

_ خوبه ، پس برو بیرون دهن خودتو سرویس کن
بچه رو میخوام بخوابونم

ارسلان دستش را در جیب شلوارش فرو برد و با پوزخند سر تکان داد

_ بتازون دخترحاجی
تا بچم مریضه و وابستته بتازون
نوبت منم میرسه

دلارای بی اهمیت سری برایش تکان داد و او با اخم به وسایل روی تخت اشاره زد

_ اینا چیه؟
جمعشون کن

دلارای زیرلب جواب داد

_ لوازم بچه ، دارم جمع می‌کنم بریم اتاق خودمون

آلپ‌ارسلان سیگاری از جیب کتش بیرون اورد

_ بچه‌ی من جایی میمونه که خودم هستم
تو ناراحتی هری

دلارای دندان روی هم سایید

_ صبح ولی یکی دیگه ناراحت بود و اومد تا ازم بخواد بیام این اتاق

ورود بهvip اصلی دلارای با پارت های جلوتر
https://t.me/soklat/7351



کانال vip ماتیک
https://t.me/matik_vip
کسایی که میخوندن عضوشن ادامشو گذاشتم
14.0K viewsedited  12:09
Aprire / Come
2023-12-02 15:09:20 #part1370

دیگر طاقت نیاورد

آرام جلو رفت و سرد پرسید

_ حالش چطوره؟

دلارای از جا پرید و هاوژین به دنبال صدایش چشم گرداند

_ کی اومدی؟

او هم مثل خودش خشک پرسیده بود!

_ الان ، کی باید میومدم؟

دلارای بی آنکه نگاهش کند به سردی جواب داد

_ تبش تازه قطع شده ولی نصفه شب دوباره داغ می‌شه

ارسلان پوزخند زد و بچه را از میان دستانش بیرون کشید

_ تو این مدت پزشکی خوندی خانم دکتر؟

هاوژین غرولند کنان سمت مادرش برگشت و دلارای پوزخند زد

_ نخیر ، تو این مدت مادری کردم!
البته هم مادری ، هم پدری

بچه با لب های برگشته دستش را سمت دلارای دراز کرد

_ ماما

دلارای خواست در آغوشش بگیرد که آلپ‌ارسلان با اخم بچه را عقب کشید

هاوژین زیر گریه زد و دلارای غرید

_ چرا اذیتش میکنی؟
کوری نمی‌بینی مریضه؟

ابروی راست آلپ‌ارسلان بالا پرید

_ زبونت دراز شده دخترحاجی
13.6K views12:09
Aprire / Come
2023-12-02 15:08:40 ورود به vip اصلی رمان دلارای
(خوندن حلال و با رضایت نویسنده رمان ، پارت های جلوتر)

مبلغ 35 هزارتومان
5892 1012 7165 5017
مریم هودانلویی
@baran_moslemii

اگر رمان دلارای و ماتیک رو باهم میخواید میتونید 48 تومان واریز کنید (۱۶ تومن تخفیف)
13.4K views12:08
Aprire / Come
2023-11-24 14:43:50 #part1369

هاوژین عصبی ازینکه نتوانسته بشکن بزند جیغ کشید و دلارای درآغوشش کشید

گونه‌اش را با دلتنگی محکم بوسید

_ چیه مامان؟
بچه انقدر بداخلاق؟
بزرگ میشی یاد میگیری
جیغ زدن نداره که

دوباره او را روی تخت برگرداند و با مهارت مشغول عوض کردن پوشکش شد

کاری که آلپ‌ارسلان و علیرضا با هم نمی‌توانستند انجام دهند و از آخر یا شلوار بچه کثیف بود و یا پاهایش می‌سوخت

_ نبینم مثل بابات زورگو بشیا!
هرچی ژن اخلاق و رفتار داری از مامانت بردار

ارسلان ابرو بالا انداخت
حتما اگر به خانواده مادری اش میکشید خوب بود!
مثلا دایی هایش!

دلارای پاهای هاوژین را بالا اورد و پوشک تمیز را زیرش پهن کرد

ارسلان زیرلب نچی گفت

علیرضای ابله در اینترنت سرچ کرده بود و بازهم روش دلارای را نیاورده بود!

هاوژین با دهان صداهای عجیب و غریب در می آورد و بین کلماتش چندین بار مامان می‌گفت.

اصلا چرا بابا گفتن یاد نداشت؟


ورود بهvip اصلی دلارای با پارت های جلوتر
https://t.me/soklat/7351



کانال vip ماتیک
https://t.me/matik_vip
کسایی که میخوندن عضوشن ادامشو گذاشتم
13.4K viewsedited  11:43
Aprire / Come
2023-11-24 14:43:50 #part1368

آلپ‌ارسلان در تاریکی به دیوار تکیه داد و خیره‌شان شد

او نمیدانست هاوژین چه دوست دارد یا شعر مورچه کدام است!

او اصلا شعر خواندن یاد نداشت

دخترک تمام مدتی که پیش او بود نمی‌خندید و حالا حتی زمان مریضی هم قهقهه می‌زد

پیش او چیزی نخورد و حالا دلارای قاشق آخر فرنی را هم دهنش داد

_ اتل متل یه مورچـه
قدم می زد تو کوچه

دلارای چنان نقش دخترهای شاد و سرخوش را برای بچه بازی میکرد که اگر ارسلان از وضعیتش خبر نداشت حال خوشش باورش میشد

_ اومد یه کفش ولگرد
پای اونا لگد کــــرد
مورچه ی پا شکسته
راه نمی ره نشسته

دست هایش را دو سمت صورت هاوژین گرفته بود و با لبخند ریز بشکن می‌زد

_ نمی تونه کار کنه
دونه ها رو بار کنـــه
تو لونه انبـــار کنــه
 بچه هاشو شاد کنه

هاوژین جیغ کوتاهی از شوق زد و دست های کوچکش را بالا آورد

آلپ‌ارسلان کمرنگ لبخند زد

دخترک سعی داشت بشکن زدن مادرش را تقلید کند اما نمی‌توانست

_ مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی
خوب بشه پات الهی
13.0K views11:43
Aprire / Come
2023-11-24 14:43:49 #part1367

دلارای قاشق دیگری فرنی در دهان دخترک ریخت و چین افتادن ابروهایش را که دید به سرعت برای جلوگیری از بیرون دادن غذا ، با صدایی کودکانه خواند

_ آهای کفگیر ملاقه
آهای قابلمه داغه
آهای آش رو چراغه

هاوژین فرنی را فرو داد و بی حال تکرار کرد

_ هاش

دلارای خم شد و محکم گونه‌ی داغش را بوسید

_ آره شکموی من ، آش
بگو آش

هاوژین نالید

_ ماما

دلارای قاشق را در ظرف فرنی فرو برد

_ جون؟ شعر دیگه بخونیم
عا چی بخونیم؟
هاوژین چی دوست داره؟

_ هاش

دلارای با خنده دهانش را به شانه‌ی بیرون زده از سرهمی دخترک چسباند و محکم فوت کرد

هاوژین میان خنده جیغ کشید و دلارای سعی کرد صدایش هیجان زده باشد

_ شعر مورچه دوست داره هاوژین ، مگه نه؟
12.6K views11:43
Aprire / Come
2023-11-24 14:43:30 ورود به vip اصلی رمان دلارای
(خوندن حلال و با رضایت نویسنده رمان ، پارت های جلوتر)

مبلغ 35 هزارتومان
5892 1012 7165 5017
مریم هودانلویی
@baran_moslemii

اگر رمان دلارای و ماتیک رو باهم میخواید میتونید 48 تومان واریز کنید (۱۶ تومن تخفیف)
12.6K views11:43
Aprire / Come
2023-11-20 13:24:57 #part1366

**
خسته به آرامی در اتاق را باز کرد و با اخم کرواتی که برای جلسه‌ی کاری با شرکای پاساژی بزرگ در دبی بسته بود را شل کرد

خواست وارد شود که صدای دلارای را شنید

آرام میخواند و سعی میکرد ادای بچه ها را در بیاورد

_ یک مال من
دو مال تو
سه مال آبجیش

هاوژین بی حال قهقهه زد

دلارای آرام خندید و آلپ‌ارسلان بی صدا در را بازتر کرد

حال میدیدشان

دلارای دخترک را روی تخت خوابانده و سرش روی پاهای خودش بود

ظرفی کنارشان بود و پیشبندی قرمز رنگ دور گردن هاوژین بسته شده بود

دلارای قاشق بعدی را به لب های کوچک هاوژین نزدیک کرد و کودکانه خواند

_ آهای کوفته برنجیش
آهای مادر گنجیشک

هاوژین با شوق خندید و او قاشق را در دهانش خالی کرد

از فرو دادن فرنی که مطمئن شد با انگشت روی شکم دخترک کشید و قهقهه اش دوباره بالا رفت

لب های آلپ‌ارسلان ناخواسته از شنیدن صدای خنده های بچه کش آمد

ورود بهvip اصلی دلارای با پارت های جلوتر
https://t.me/soklat/7351



کانال vip ماتیک
https://t.me/matik_vip
کسایی که میخوندن عضوشن ادامشو گذاشتم
15.1K viewsedited  10:24
Aprire / Come
2023-11-20 13:24:08 #part1365

_ آلپ‌ارسلان هیچ وقت دست نمیذاشت رو دختر شونزده هیفده‌ساله‌ی رفیق باباش!
خودت اصرار کردی دلارای

دلارای آرام هاوژین را تکان داد و پوزخند زد

_ آره همش تقصیر من بوده
راضی شدی؟
حالا تنهامون بذار

علیرضا به هاوژین که حتی زمان مریضی هم در آغوش مادرش آرام بود نگاهی انداخت

_ تقصیر تو نیست ، فقط میخوام بگم این مسئولیت واسه کسی مثل ارسلان زیادی بود ولی داره سعی می‌کنه واسش پدری کنه

کلافه پوف کشید و با خنده ایستاد

_ اصلا این حرفا به من نمیاد ، بهتره برم

دلارای جوابش با نداد

سعی داشت دستش را به پیشانی هاوژین برساند تا تبش را چک کند

_ فقط یک جمله دیگه بگم؟!

دلارای چپ چپ نگاهش کرد
مثل رفیقش روی مخ و اعصاب خورد کن بود!

_ اگر باعث میشه بعدش برید!

علیرضا بدون ناراحتی خندید

_ آلپ‌ارسلان کل این چند ماه رو دنبالتون بود
دروغ نمیگه
تهرانو زیرورو کرد

دلارای سر تکان داد

_ حتی اگر اینطوری هم باشه بازم چیزی تغییر نمی‌کنه

علیرضا سری تکان داد و از در خارج شد
14.8K views10:24
Aprire / Come
2023-11-20 13:24:07 #part1364

هاوژین دوباره بی حال خندید و سرش را روی شانه‌ی دلارای گذاشت

علیرضا مصنوعی لبخند زد

_ چه عجب ما خنده‌ی این بچه رو هم دیدیم!

دلارای با کینه خیره‌اش شد و بی تعارف غرید

_ به آدمایی که ازشون خوشش نمیاد نمیخنده!

علیرضا دوستانه سر تکان داد

_ من تقصیری ندارم دختر ، مشکلتو با ارسلان حل کن . منم موافق نیستم که این طفلکو کردید توپ فوتبال و بهم پاسش میدید

عصبی دستش را پشت هاوژین گذاشت

_ من نکردم! رفیق جنابعالی کرده تا چندماه پیش میخواست بکشش ، حالا ادعاش میشه دنبالمون بوده
انگار من نمیشناسمش
خودخواه تر و عوضی تر از شما مردا خودتونید

علیرضا دست هایش را تسلیم‌وار بالا برد

دنبال صلح بود نه جنگ!

_ ببین! من قبول دارم
به قول خودت من و ارسلان کثافت کاری زیاد کردیم ، عوضی بازی درآوردیم اما با اهلش!
اونا خودشون این کاره بودن
لذت دوطرفه بود!

دلارای تشر زد

_ به من چه این حرفا؟
خجالت نمیکشید؟
مگه من دوستتونم که جلوم هرچی میخواید میگید
برو بیرون لطفا
14.5K views10:24
Aprire / Come