Get Mystery Box with random crypto!

تش دوستام نمیدونستن به پسر هم حس دارم و نمی خواستم بدونن سوار | کانال داستان

تش دوستام نمیدونستن به پسر هم حس دارم و نمی خواستم بدونن سوار ماشین شدیم حرکت کردیم سمت هتل بعد ۲۵ دقه رسیدیم رفتیم داخل اتاق کفشم در آوردم یهو دیدم امید سرش چسبوند به سینم منم سرشو ناز میکردم و قربون صدقش میرفتم گاهی اوقات هم دستاش میگرفتم میبوسیدم دو سه دقه گذشت دیدم امید چشماش بست و لباش آورد جلو متوجه شدم روش نمیشه و خودم لباش میک زدم ولی این بار اونم همراهی میکرد خلاصه چند دقیقه سرپا لب بازی کردیم ک پیرهنم در آوردم گفتم بریم رو تخت دراز بکشیم امید حسابی حشری شده بود موهای سینم ک لابه لاش سفید شده بود امید رو حشری میکرد همش دست می‌کشید روشون و میگفت بابای من کیه منم می‌گفتم منم قربون پسر خوشگلم بشم امید دستش برد سمت کیرم و میمالید یه دقه گذشت کیرم مثل سنگ شده بود امید بهش دست زد گفت چقدر کلفته گفتم مگه مال کسیو دیدی ک میگی این کلفته گفت آره یه بار یه سمسار کیرش رو نشون این داده و می خواست باهاش سکس کنه که این زود اومده بیرون از مغازش منم خیلی تحریک شده بودم تیشرت امید در آوردم گفتم میخوام همه جاتو بخورم اونم کاملا شل شده بود گفت هر کاری دلت میخواد باهام بکن منم با شنیدن حرفش خیلی حشری شدم سینه هاشو میخوردم زبون میزدم خیلی حشری شده بود رفتم سمت شلوارش و درش آوردم هیچ مقاومتی نکرد و کاملا خودش در اختیارم گذاشته بود داشتم با کیرش از رو شورت بازی می‌کردم گفت آقا فرهاد شما هم شلوارت در بیار گفتم بهم بگو بابایی من باباتم نه آقا فرهاد خیلی حشری بودم اونم با خجالت گفت بابایی در بیار دلم چیز میخواد دیونه تر شده بودم شلوارم در آوردم گفتم پسر خوشگلم کیر میخواد اونم سرش رو سینم بود می‌گفت آره هی تکرار میکردم دیگ ازم خجالت نکشی کیر بابایی مال توئه
دوباره لبای همدیگرو خوردیم و با کیر هم بازی میکردیم شورتش در آوردم دیدم ی کیر ۱۲ سانتی کوچولو و تقریبا نازک لاپاشه کیرش مثل سنگ شده بود رفتم سمت کیرش و کردمش تو دهنم اولش گفت نه آقا فرهاد گفتم تو کاریت نباشه میخوام کیر پسرمو بخورم
ناگفته نماند ۳.۴ باری برا ترنسها ساک زده بودم ولی در حد ۳۰ ثانیه دو سه دقیقه کیرش ساک زدم داشت دیوونه میشد گفت بسه بابایی آبم میادا منم گفتم چشم و اومدم دوباره از هم لب گرفتیم یهو سر امید رفت پایین و کیر کلفتم کرد دهنش بدون اغراق تو دهنش به زور جا می‌شد و امید ناشیانه کیرم تو دهنش میکرد و دندون میزد گفتم عزیزم سرشو میک بزنی کافیه اونم فهمید دندون میزنه گفت باشه دو سه دقیقه سرش کرد دهنش میک میزد و با کیرش برا خودش جق میزد بهش گفتم زانو بزن وایسم برام بخور اونم گفت چشم
زانو زد و سر کیرم میکردم دهنش و گاه گاهی تا نصفه میکردم دهنش ولی دندون میزد بعد به کیرم تف انداختم و جق زدم اونم زانو زده بود و با کیرش ور میرفت گفتم میخوای ساک بزنی آبم نزدیکه گفت چشم چند تا دستمال کاغذی آوردم که آبم خواست بیاد بریزم تو دستمال دو سه دقیقه ساک زد و یکم دندون زدناش کمتر شده بود بهش گفتم داره آبم میاد و توجهی نکرد و ساک زدن رو ادامه داد یهو دیدم آبم با فشار ریخت دهنش آبم خیلی بود ۱۵ روزی میشد خالی نشده بودم آبم کامل ریختم دهنش و دیدم همشو قورت داد و دستش زیر کیر و آبش اومده دستمال بهش دادم دستاش رو تمیز کنه آبش زیاد نبود ولی چند قطره ریخته بود کف اتاق با دستمال تمیز کردم و اون رفت خودشو تو حموم بشوره وقتی اومد بهش ی آبمیوه هلو دادم خورد تا مزه دهنش عوض بشه دیدم خیلی خجالت زده شده انگار حس میکرد کار اشتباهی کرده یکم نشستم کنارش بغلش کردم و بوسش کردم اونم بغلم کرد گفت لطفا فردا رفتی منو فراموش نکنی این حرفاش ب