2023-07-08 15:35:25
تو ایستگاه مترو دروازه دولت
حدود ساعت۱۷
یه دختر بچه شروع کرد به گریه کردن
متوجه شدیم که مادر پدرشو گم کرده
مترو دوتا ایستگاه دیگه میرسید
چندتا از خانوما و آقایون داشتن آرومش میکردن
یهو یه آقایی اومد با لحن نگران گفت: هلما عزیزم
همه حدس زدن که پدرشه
بچه هم یه حالت هنگی داشت
مترو چند ثانیه دیگه میرسید
زن و مرد از خطهای دیگه هجوم آووردن
یهو لابهلای جمعیت دیدم یه دختر جوون دانشجو
شروع کرد به داد و بیداد که این دختر اول اسمشو به من گفت نازنین و این مرد پدرش نیست!
اول همه گفتن که مگه نمیبینی بچه آروم شده تو بغلش؟ ولی بعد از اینکه رفتارهای مرد رو دیدن
شک کردن!
عجله داشتن، مدرک نشون ندادن، سعی در شلوغ بازی، جلوگیری از حرف زدن بچه، تغییر چهره اولیه پدرانه و...
همه رفتیم جلو
مترو رسید
ولی به غیر از عدهای کسی سوار نشد
ازش مدرک شناسایی خواستن
گفت ندارمو داشت دعوا راه مینداخت که
یه مرد حدود ۵٠ساله دست بچه رو کشید و آوورد اینور
دختر دانشجو داد زد که این کودک آزار و دزد هستش
چندنفر گرفتنش
یکی مچشو گرفت و از پشت پیچوند
یه پیرزن موهاشو میکشید
چند نفر چندتا چک و پسگردنی بهش زدن
و حفاظت مترو اومد و تحویلش دادن
مادر بچه هم بعدش پیدا شد
اتحاد یه همچین چیزیه
بیتفاوت نبودن نسبت به هم
همدل بودن
همینقدر قشنگه
[اون دانشجو نماد یک انسان شریف و مسئولیتپذیر و آگاهه
اقدام به موقع و شجاعتش باعث شد سرنوشت یک کودک و یک خانواده رو عوض کنه
فرشتهی نگهبان ]
میم حاء
@cappuccino_plus
334 views12:35