یادمه دوم راهنمایی بودم یکی از دبیرهامون خیلی سخت گیر بود و تو | پرفسور ستاره
یادمه دوم راهنمایی بودم یکی از دبیرهامون خیلی سخت گیر بود و توهین میکرد به بچه ها. هیج کس جرات نمیکرد اعتراض کنه.
یک روز به یکی از بچه ها که اسمش محمد نظر بود توهین کرد و اسم مادرش رو اورد. یدفعه دیدیدم که ممد نظر عصبانی شد و از کوره در رفت و هر چی از دهنش در اومد به معلم گفت. معلم دید حریفش نمیشه گرفتش رو نیکمت تا کتکش بزنه و فایده ای نداشت.
خلاصه روزهای بعد باز ممد نظر و بقیه به معلم سر کلاس تیکه مینداختن. ما فهمیدیم که ممد نظر مادرش فوت شده بود و دیگه کسی ترسی از معلم نداشت. از اون روزها به بعد معلم شد یک معلم بی عرضه که سر کلاس مسخرش میکردند و هر کاریم میکرد نمیتونست کلاس رو نگه داره. خلاصه اوازه بی عرضگیش به کل مدارس اون ناحیه هم رسیده بود.
اره دیگه توهین به یک زن و یک مادر در کلاس ما باعث شد ترس ریخته بشه و یک معلم زورگو رو به سمتی ببره که داستانش رو شرح دادم.
