جیمین که همون لحظه تازه صدا از گلوش خارج شده بود تا حرف بزنه، نگاه از نیم رخ اون به اسلحه کلتی که بینشون کنار دنده بود داد و با پوزخند گفت:
_خودم درستش میکنم.
قبل اینکه جونگ‌کوک واکنش بده اسلحه رو چنگ زد و با باز کردن در ماشین و نیم خیز شدن به بیرون سه گلوله شلیک کرد که دوتاش به چرخای ماشین پشتی بودن و یکی به شیشه جلوی ماشین.
با برخورد تیر به شونه راننده، ماشین کند شد ولی سرعت شلیکای اونی که پشت صندوق بار ایستاده بود سمت جیمین بالا گرفت.
جیمین خواست گلوله ای هم به اون بزنه، اما جونگ‌کوک با داد کشیدن سرش به پشت لباسش چنگ زد و اون رو داخل کشید.
_چه غلطی میکنی دیوانه؟
جیمین با خنده نگاه از آینه بغل و اونا که ناچار به توقف شده بودن گرفت و اسلحه رو توی دستش چرخوند. قطرات بارون روی صورتش نشسته بودن.
_بخاطرت راننده رو زدم!
Night Hunter | شکارچی شب
⁞ Couple: kookmin
⁞ Gener: dram, thriller, romance, crime, dark ,smut
https://t.me/hanovell
https://t.me/hanovell
https://t.me/hanovell
